- درونگرا از تعامل اجتماعی خسته میشه و برای شارژ شدن احتیاج به تنهایی داره.
- برونگرا از تنها موندن مضطرب میشه و برای انرژی گرفتن احتیاج به معاشرت داره.
مدت مطالعه:7 دقیقه
سلام دوستان مداد تراش در صورتی که قصد راه اندازی وب سایت را دارید و بودجه ای برای انجام این کار ندارید می توانید با استفاده از سایت سازهای رایگان آنلاین و همچنین وبلاگ ها این کار را انجام دهید. در این مقاله به شما بهترین سایت های ساخت وب سایت به صورت رایگان را معرفی می نمایم. البته در صورتی که قصد راه اندازی وبلاگ را دارید می توانید مقاله بهترین سایت های ساخت وبلاگ را مطالعه نمایید. برای استفاده از این سایت سازها کافی است سایت خود را توسط سایت ساز ایجاد نموده و سپس دامنه خود را بر روی آن پارک نمایید.
ابزار ساخت وب سایت شرکت گوگل می باشد که با توجه به این که سایت ساز شرکت گوگل می باشد به خوبی در موتورهای جستجو ایندکس می گردد. یکی از بهترین ابزارهای ساخت وب سایت به صورت رایگان Google Sites می باشد که البته قالب های گرافیکی ضعیفی دارد و در صورتی که قصد طراحی سایت گرافیکی دارید استفاده از این گزینه مناسب نیست. در صورتی که به دنبال سئو قویتر و بهتر جستجو شدن در موتورهای جستجو هستید استفاده از این گزینه توصیه می گردد.
یکی از سایت سازهای قدیمی اما به روز می باشد که قابلیت طراحی قالب نیز در آن وجود دارد و به راحتی می توانید قالب مورد نظر خود را ایجاد نمایید. البته دیتابیس قالب های پیش فرض نسبتا کامل و به روزی دارد و می توانید از قالب های آماده آن استفاده نمایید.
یکی از سایت ساز های رایگان و بسیار ساده می باشد که برای ایجاد سایت های با گرافیک نسبتا ساده مناسب می باشد.
یکی از معروفترین سایت های ساخت وب سایت می باشد که به شما امکان ایجاد انواع مختلف سایت را می دهد. این وب سایت مدام در حال اضافه نمودن قالب ها و امکانات جدید می بایست و تقریبا یکی از بهترین سایت سازها می باشد.
جوملا یکی از سیستم های مدیریت محتوا برای طراحی انواع مختلف وب سایت ها می باشد که دارای قابلیت ها فراوانی می باشد. این مجموعه جدیدا سایتی به آدرس https://www.joomla.com راه اندازی نموده است که از طریق آن براحتی می توانید وب سایت جوملایی خود را راه اندازی نمایید.
سایت سازی با قابلیت ایجاد سایت های ریسپانسیو و سازگار با موبایل می باشد و قالب های این وب سایت نسبت به قالب های سایر سایت ها نسبتا به روز تر می باشد.
یکی از سایت ساز های بروز و قدرتمند می باشد که دارای قابلیت های ویژه ای نیز می باشد که می توانید جداگانه آنها را به خدمات خود اضافه نمایید.
منبع:www.medadtrash.ir
مدت زمان تقریبی مطالعه: ۵ دقیقه
در این چند سال اخیر، کلی دربارهٔ تفاوتهای اساسی بین آدمهای درونگرا و برونگرا گفته شده. تقریبا همهٔ ما بعد از خوندن یه توصیف شخصیتی با خودمون آه کشیدیم و گفتیم: «این خود منم!» اما مثل خیلی از کلیشههای شخصیتشناسی دیگه، این تیپها و توصیفها هم چندان به درد درک خود ما نمیخوره.
مفهوم برونگرایی و درونگرایی سالها است که موضوع بحث و نظره. اونطوری که بیشتر رسانهها این موضوع رو نشون میدن، آدم تصور میکنه بین این دو دسته یه جنگ دائمی در جریانه. مقالات بیشماری دراینباره وجود داره که چطور درونگراها میتونن با وجود اینکه دنیا در مقابلشون ایستاده، رهبر و سخنران و چیزهای دیگه بشن. برای برونگراها هم همینطور. با این حال این دستهبندیها ما رو به جایی نمیرسونه. برعکس توی کلیشه و برداشتهای غلط گرفتار میشیم و حس میکنیم باید رفتارمون رو با قالب خاصی منطبق کنیم، و همهٔ ما در دو قالب مجزای برونگرایی و درونگرایی قرار میگیریم. وقتی خودت رو در یکی از این تیپهای شخصیت میبینی، امکان داره که نیازهای واقعی جسم و روحت رو نادیده بگیری، و این اصلا خوب نیست.
متاسفانه برداشتهای غلط زیادی از معنای واقعی برونگرایی و درونگرایی رواج داره. از نظر خیلیها، برونگرا بودن یعنی تو معاشرتی و اهل بیرون رفتنی، و درونگرا بودن یعنی خجالتی هستی. یا شاید درونگرا یه آدم خانهنشینه، در حالی که برونگرا راحت توی خیابون سر صحبت رو با غریبهها باز میکنه. شاید فکر کنن درونگرا یه آدم حساس و زودرنجه ولی برونگرا پوستش کلفته. هیچکدوم از این کلیشهها درست نیست، پس بذار قبل از اینکه جلوتر بریم همینجا این مسئله رو حل کنیم.
درونگرایی و برونگرایی جنبههای شخصیتی هستن که کارل یونگ در اوایل قرن بیستم تعریف کرد. از اون زمان، این تیپها در شخصیتشناسیهای مختلف مثل مدل مشهور شاخص شخصیتی Myers-Briggs به کار گرفته شده. ولی اینها ربطی به خجالتی بودن و اهل گردش و معاشرت بودن نداره: بیشتر به این برمیگرده که ما از چه چیزی نیرو میگیریم. در واقع، تفاوت این دو خیلی ساده است:
همین. نه حرفی از کمرویی هست، نه عزلتنشینی، نه حس ماجراجویی. هر دو نوع آدم ممکنه اجتماعی باشن، هر دو ممکنه خلاق باشن، هر دو میتونن رهبری کنن، و همینطور بگیر و برو جلو.
پژوهشهای بیشماری بین درونگراها و برونگراها از نظر انتخاب پوشش، رفتار جنسی، و چیزهای دیگه اختلاف نشون میده. مشکل اینه که این پژوهشها نشون میدن که ارتباطی بین تفاوتهای مغزی با برونگرایی و درونگرایی وجود داره، اما نشون نمیده که این تفاوتهای مغزی باعث درونگرایی و برونگرایی میشه. ما هنوز دقیقا نمیدونیم سازوکار این قضیه چیه.
درونگرایی، دوگرایی، یا برونگرایی؟
ما عاشق اینیم که خودمون رو دستهبندی کنیم. اگر بتونیم برچسبی رو به خودمون نسبت بدیم، حتما این کار رو میکنیم. در نتیجه، تعداد تستها و راهنماهایی که ما رو به درونگرا و برونگرا تقسیم میکنه از شمار خارجه. مشکل اینجاست که بیشتر ما آدمها یه جایی بین این دو نقطه قرار میگیریم، و رفتارهایی از هر طرف رو نشون میدیم. یونگ به آدمهایی که دقیقا در یکی از دو نقطهٔ متقابل این دستهبندی قرار نمیگیرن «دوگرا» یا ambivert میگفت.
اینکه یه دستهبندی دوگانهٔ رفتار انسانی چندان دقیق نباشه هیچ تعجبی نداره. این که بازی کامپیوتری نیست که همه به دو دستهٔ مشخص «شخصیت خوب» و «شخصیت بد» تقسیم بشیم. درونگرایی و برونگرایی دو سمت یک طیفه. درست مثل گرایش سیاسی؛ بیشتر ما آدمهای معمولی نسبتی با دستههای افراطی در دو سوی طیف گرایش سیاسی نداریم.
همونطور که ممکنه از اسمش متوجه شده باشین، دوگراها بسته به موقعیت بین درونگرایی و برونگرایی در نوسان هستن. مثلا، شاید تو از گذروندن وقت با یک گروه از دوستانت انرژی بگیری، اما یه گروه دیگه انرژی تو رو تخلیه میکنه. این روزها، برخلاف ادعای این تستها و شخصیتشناسیهای اینترنتی، روانشناسان درونگرایی و برونگرایی رو یک طیف میبینن که همهٔ ما جایی در میان دو سر این طیف در حرکتیم.
البته معنیاش این نیست که آدمها به درونگرایی یا برونگرایی تمایل بیشتری ندارن. چرا داریم. اما علم شخصیتشناسی نتایج دقیقی نداره. عوامل مختلفی هست که شخصیت ما رو نشون میده. از ساختار مغز تا گذشتهٔ فرد، به هزاران طیف نیاز داریم تا بشه دقیقا یک نفر رو درک کرد. اینکه بدونی چه خصوصیات درونگرایانه یا برونگرایانهای داری بخشی از یه جورچین بزرگتره، و به پیشبینی رفتار تو در باقی قطعات جورچین کمکی نمیکنه.
درونگرایی و برونگرایی رو قرار نیست «درمان» کنیم. تیپ شخصیتی یه عارضه روحی یا بیماری روانی نیست. مردم معمولا درونگرایی رو با خصوصیات منفی مثل کمرویی، اضطراب، یا خودپسندی هم معنی میکنن. برونگراها رو اغلب سطحی، بیتوجه و زیادی پرانرژی میبینن. ولی تقریبا میشه گفت هیچیک از این خصوصیات هیچ ربطی به درونگرایی و برونگرایی نداره.
مثلا، یه باور مرسوم اینه که درونگراها از دیگران خوششون نمیاد، و دیگه چه میشه کرد، شخصیتشون همینه، نباید ایراد گرفت. نه، این درونگرایی نیست، صرفا عوضی بودنه. یه برونگرا هم ممکنه از دیگران خوششون نیاد. درونگراها هم میتونن از مصاحبت با مردم لذت ببرن و مهارت اجتماعی بالا داشته باشن، درست همونطور که یه برونگرا هم میتونه از یه قهوه در تنهایی در کافه لذت ببره.
علاوه بر این، وقتی خودت رو با یکی از دو قطبِ یه دوقطبی مفرط میشناسی، کمکم اون تیپ شخصیتی برای تو یه بهانه میشه، یا حتی به خاطرش نیازهای خودت رو نادیده میگیری. مثلا، هر کسی گاهی نیاز به تنهایی داره، اما اگه تو خودت رو به عنوان برونگرا بشناسی ممکنه از اینکه روز جمعه با بقیه بیرون نری و از تنهایی خونه لذت ببری احساس گناه کنی، و حس کنی داری خلاف طبیعتت عمل میکنی. و برعکس، اگر خودت رو درونگرا ببینی، ممکنه گردش و بیرون رفتن با دیگران رو رد کنی چون فکر میکنی باید بیشتر تنها باشی، در شرایطی که اگر وقتت رو با دوستانت میگذروندی خیلی برات بهتر میبود.
درونگرایی و برونگرایی اختلال شخصیتی نیست که قرار باشه درمانش کنیم، اما چیزی هم نیست که مرتب بهش تکیه کنیم. اگر خودت رو به یکی از این دو شخصیت متمایل میبینی، سعی کن بهتر خودت رو بشناسی و ببینی چطور میتونه بهت کمک کنه در راه خودت پیشرفت کنی. لازم نیست رفتارت رو تغییر بدی، اما وقتی درک کنی که نیازهای واقعیت در اون لحظه چیه، خیلی حال بهتری خواهی داشت.
همهٔ ما میخوایم عضو تیم برنده باشیم، و بسته به اینکه فکر میکنی به کدوم دسته متمایلی، خودت رو همون شکلی خواهی دید. اینترنت پر از این حرفها است که میگن درونگراها یا برونگراها (یا حتی دوگراها) از همه بهترن، و از خودشون تعریف و تمجید میکنن. این اراجیف بیشتر به درد فیسبوک میخوره که بری و با غرور بگی که تو از همه بهتری و دیگران همه از تو بدترن، ولی به درد دیگهای نمیخوره.
نه درونگرا از برونگرا بهتره، و نه برعکس. مثلا یه تصور کلیشهای هست که درونگراها متعادلتر، خلاقتر، باهوشتر، و صاف و سادهان. اگر خودت رو برونگرا بدونی، احتمالا از این نوع ادعاها اعصابت خراب میشه. نگران نباش: هیچ شواهدی وجود نداره که هیچکدوم از این ادعاها درست باشه یا اینکه این خصوصیات از تیپ شخصیتی ناشی بشه.
با همهٔ این حرفها، آدمهایی که به یکی از دو سمت درونگرا یا برونگرا متمایلن کمی در برقراری ارتباط با هم مشکل دارن، اما هیچکدوم بهتر یا بدتر از دیگری نیست. ما همه به بیشمار شکل مختلف با هم فرق داریم و فقط هم به طیف درونگرایی-برونگرایی محدود نمیشه. گاهی سروکله زدن با دیگران سخت میشه، و برای همین به هم برچسب میزنیم تا به نظر آسونتر برسه.
ممکنه تو یه برونگرا باشی که دوست داره خیالپردازی کنه و به چیزهای مختلف عمیق فکر کنه. ممکنه یه درونگرا باشی که عاشق صحبت کردن با آدمها است. ممکنه یه درونگرای پرانرژی باشی که بلند حرف میزنی. ممکنه یه برونگرای حساس باشی که نمیدونی توی جمع باید چه کار کنی. ما باید این برداشتها و تشخیصهای قدیمی و منسوخ از دوگانگی شخصیتی رو دور بریزیم، چون به درک اینکه واقعا کی هستیم کمک خاصی نمیکنه.
ما همه سرباز توایم یا مهدی! دلم عجیب ، هوس سربازی کرده است. من عاشق دیده بانی میشوم وقتی میبینم تو ما را میبینی! من منتظر پست دادن میشوم وقتی شما هستی! من عاشق صف کشیدن میشوم ، وقتی تو ما را نظاره میکنی!و باخود فکر میکنم: برای حضور یافتن در پیشگاه تو ، دو ماه اموزشی کم است! راستی...! دیده بانی و محافظت از. خیمه ی شما کدام شب به پست ما میخورد?! عصر جمعه ای ، دلم به هر بهانه ای، بهانه ی تو را میگیرد! ..........سربازی صاحب الزمانم ارزوست! ( برای ظهور اقا همه دعا کنیم: اللهم عجل لولیک الفرج)
بعدش، هر کسی از راه میرسه و میبینه که کجا هستی، فکر میکنه که لابد دقیقا میدونستی باید به چه سمتی بری و چه کار کنی که حالا به اون نقطه رسیدی. «از کجا میدونستی که باید گوگل رو تاسیس کنی؟ واقعا نابغه بودی ها!»
(واقعیت اینه که بنیانگذارهای گوگل اول سعی داشتن ایدهشون رو به یاهو بفروشن. وقتی جواب رد گرفتن، تصمیم گرفتن خودشون شانسشون رو یه امتحانی بکنن.)
در زندگی، درست مثل رادیو، بیشتر فرکانسهایی که بهشون میرسیم فقط پارازیته. اما ظریفترین چرخش پیچ موج رادیو میتونه یه نشونهی ضعیف از صدا رو تبدیل به یه آهنگ شفاف و زیبا بکنه. الگوی زندگی هم همینه – سریع توی موجها بگرد، ببین سیگنال به درد بخور رو کجا پیدا میکنی، و بعد با دقت تمام پیچ زندگیت رو روی اون نقطه تنظیم کن.
بگذار دروغ بودن این افسانه رو برات فاش کنم: آدمهای موفق نه دقیق میدونن که دارن چه کار میکنن، نه دقیق میدونن که دارن به کجا میرن. معمولا بدون هیچ سرنخی و هیچ تصوری از سرانجام کار، شروع میکنن. اما گزینههای خودشون رو میگردن و وقتی به چیز جالبی برمیخورن، روی اون دقیق میشن. و این کار رو سریع و زیاد انجام میدن. و وقتی که وقتش برسه، آمادهی جهش به یه نقطهی بالاترن.
منبع:medadtrash.ir